حال هوای امشب من...
18 آذر 1396
امشب دلتنگ تر از همیشم، با افکارم تاریخ زندگیم را یکی یکی ورق میزنم، تاریخ را کنار میزنم و دنبال زیباترین شب و روز زندگیم میگردم، روزهای شادیم که به رنگ سبز لاجوردی در ذهنم حک شده اند زیادند خیلی زیاد …
امشب چشمانم هوس کرده اند با آسمان سر باریدن رقابت کند. چشمان سمانه هم …..
بوی باران قابل وصف نیست، هرچه هست خواسته یا ناخواسته زبان را به شکر وا میدارد
ببار باران سفرکرده ای دارم که یادم رفته آب پشت پایش بریزم