اندوه دلم را فریاد می کشم...
19 مهر 1396
دلم به عزا نشسته است
دلم برای جدایی دو عاشق به عزا نشسته است.
برای باز شدن گره های بهم خورده ی دو قلب
برای بهم خوردن یک پیمان مبارک آسمانی
دلم به اندازه هر دو قلب اندوهگین است
به لحظه وصالشان فک میکنم، که با پشتوانه محبت، زندگیشان را شروع کردند، اشکم جاری می شود
انگار همین دیروز بود که صدای کل مادر داماد گوش ها را کر میکرد.
از همه بزرگترها بدم می آید…
بزرگترهایی که نکردند، قلب گره خوردشان را گرهی محکم تر ببندند.
از بزرگترهایی که به جای عمل به این حرف پیامبر ص که سفارش کرد «بهترین صدقه اصلاح بین مردم است،» با آتیش حرف و حدیث زندگی این دو را به آتیش کشاندند.
و اکنون با گفتن جمله « این دو قسمت هم نبودند» قلب معصومانه ام را تیر میزنند.
»طلاق» واژه ای که هیچ وقت ازش خوشم نیامد…..